آمین !!
ای تو آغاز، تو انجام، تو بالا، تو فرود!
ای سراینده ی هستی سر هر سطر و سرود!
باز گردان، به سخن دیگر باز!
آن شکوه ازلی، شادی و زیبایی را، داد و دانایی را!
تو سخن را بده آن شوکت دیرین!
آمین!!
نیز دوشیزگی روز نخستین!
آمین!!
ای تو آغاز، تو انجام، تو بالا، تو فرود!
ای سراینده ی هستی سر هر سطر و سرود!
باز گردان، به سخن دیگر باز!
آن شکوه ازلی، شادی و زیبایی را، داد و دانایی را!
تو سخن را بده آن شوکت دیرین!
آمین!!
نیز دوشیزگی روز نخستین!
آمین!!
عـــرش بـــر جــلـوۀ رخـــسـار حــسیـن(ع) مــی نـازد
عـرش بــــر اشــک عــــزادار حــسیـن(ع) مـــی نــازد
قــبـر شـش گـوشـه بـــه زوّار حـسین(ع) مـــی نــازد
کــربــلاء هــــم بـــه عـلـمـدار حـسیـن(ع) مــی نــازد
فاطـمـه(س) ام ابــیـهــا ، بــه حـسین(ع) مــی نــازد
هــمــه جــا زینب کبری(س) بـه حسین(ع) مـی نـازد
*****
ایــن حـسین(ع)کـیسـت کـه مـحبوب تـــمام دلهاست
او حـسین(ع)است حـسین(ع)،مـیـوۀ قلب زهراء(س)
یک کربلا بده همه ی هستی ام بگیر…
یک کربلا بده به من اصلا بگو بمیر…
یک کربلا بده طلبت بیشتر بکن…
یک کربلا به راه خدا بر من فقیر…
از دشت پربلا و مکانش که بگذریم
از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم
یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای
از انحنای قد کمانش که بگذریم
از گم شدن میان بیابان کربلا
یا از به لب رسیدن جانش که بگذریم
تازه به زخم های کف پاش می رسیم
از زخم های گوش و دهانش که بگذریم
حتی زنان شام به حالش گریستند
از حال عمه ی نگرانش که بگذریم
خیلی نگاه حرمله آزار می دهد
از خاطرات تیر و کمانش که بگذریم
با روضه ی کشیده ی گوشش چه می کنند
از گوشواره های گرانش که بگذریم
دروازه کودکان بدی داشت لااقل
از ازدحام پیر و جوانش که بگذریم
در مجلس یزید زبانش گرفته بود
از حرف های سخت و بیانش که بگذریم
حالا به گریه کردن غساله می رسیم
از دستهای زجر و توانش که بگذریم…
( السلام علیک یا بنت الحسین علیه السلام )
هرچنــد تیــر ، مشــک و دلـــم را دریـــده اســـت
ای آب همتـــی کـــن و تــا خیمـــه هـــا مریــز . . .
” ســـــلام برعبــد ٍ صــالح خـــدا ”
مپندار که تنها عاشورائیان را بدان بلا آزموده اند و لاغیر…
صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است
ای دل چه میکنی؟ میمانی یا میروی؟
داد از آن اختیار که تو را از حسین(ع) جدا کند!!!!!
سید مرتضی آوینی