آمین !!
ای تو آغاز، تو انجام، تو بالا، تو فرود!
ای سراینده ی هستی سر هر سطر و سرود!
باز گردان، به سخن دیگر باز!
آن شکوه ازلی، شادی و زیبایی را، داد و دانایی را!
تو سخن را بده آن شوکت دیرین!
آمین!!
نیز دوشیزگی روز نخستین!
آمین!!
ای تو آغاز، تو انجام، تو بالا، تو فرود!
ای سراینده ی هستی سر هر سطر و سرود!
باز گردان، به سخن دیگر باز!
آن شکوه ازلی، شادی و زیبایی را، داد و دانایی را!
تو سخن را بده آن شوکت دیرین!
آمین!!
نیز دوشیزگی روز نخستین!
آمین!!
خدايا! ساده مي گويم…
ساده مي گويم :
خدايا، دوستت دارم …
به تو من خيره مي گردم ؛
به اين جنگل …
به اين بركه …
به خط نور …
به اين دريا …
به قطرات آب …
به اين افسون بي همتا …
چه بايد گفت ؟
كمك كن واژه ها را بر زبان آرم ؛
بگويم لحظه اي از تو …
از اين زيبايي روشن ،
از اين مهتاب …
بريزم با نسيم و گم شوم در شب ؛
بخندم با تو لختي در كنار آب …
زبانم گنگ و ذهنم كور ؛
تنم خسته ،
دلم رنجور …
تمام واژه ها قامت خميده ؛
نا توان …
بي نور …
پر از پيچيدگي ست اين ذهن ناهموار ؛
سكوت واژه ها در هم تنيده ،
مثل يك آوار …
من از پيچيدگي ها سخت بيزارم ؛
تو با من ساده مي گويي و من هم ساده مي گويم:
خدايا دوستت دارم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!