آمین !!
ای تو آغاز، تو انجام، تو بالا، تو فرود!
ای سراینده ی هستی سر هر سطر و سرود!
باز گردان، به سخن دیگر باز!
آن شکوه ازلی، شادی و زیبایی را، داد و دانایی را!
تو سخن را بده آن شوکت دیرین!
آمین!!
نیز دوشیزگی روز نخستین!
آمین!!
ای تو آغاز، تو انجام، تو بالا، تو فرود!
ای سراینده ی هستی سر هر سطر و سرود!
باز گردان، به سخن دیگر باز!
آن شکوه ازلی، شادی و زیبایی را، داد و دانایی را!
تو سخن را بده آن شوکت دیرین!
آمین!!
نیز دوشیزگی روز نخستین!
آمین!!
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر« فقط یه شوخی بود» هست،
یه کم کنجکاوی پشت«همین طوری» پرسدم هست،
مقداری احساسات پشت « به من چه اصلاً» هست،
مقداری خرد پشت « چه میدونم» هست،
و اندکی درد پشت« اشکالی نداره» هست.
به حرف هایی که می گوییم دقت کنیم!!!!
می سرایم امتدادت را چنان که رود را
——–تا بشویی چشم های انتظار آلود را
———می سرایم شعله ی خورشید چشمان تو را
—————————تا بسوزانت نگاهت، پیکر این عود را
——————————خرمنی از آتش نیرنگ بر پا گشته است
———————————کی گلستان می کنی آین آتش نمرود را؟!
——————————————بغضی از جنس گناه انگار بسته جاده را
————————————————-زود بگشا با عبورت، جاده ی مسدود را
————————————————-جمعه ها، هر بار می گویند:«می آیی…» بگو
———————————————————–کی تبرک می کنی آن جمعه ی موعود را؟
رحمت الله نصیر پور
خدایا!
فقط تویی پناه من،
فقط تویی آمال من،
فقط تویی آرزوی من!!.
خدایا!
چشم هایم فقط تو را می بینند،
دست هایم فقط تو را خواهانند،
پاهایم فقط راه تو را می روند.
خدایا!
قلبم با یاد تو به تپش می افتد،
عقلم در جست و جوی توست.
خدایا!
همه ی امید من به توست…
اللهم عجل لولیک الفرج.
از دور ها پیش منتظرت بودم!
فصل آمدن پرستو ها، هنگام روییدن شقایق ها!
اما تو نیامدی!
باز برای تو می خواند این دل من!
باز بی تو، برای تو عاشق می ماند این دل م!
اما تو نیامدی!
شب، سرمای عجیبی بود اما!
دل با خاطره ها گرم بود.
چه زود گذشتند ثانیه ها،
نبودن تو و مرگ آیینه ها!
دل من بی تو پیر شد،
تپش قلبت را نشنید، از دنیا سیر شد.
بی تو چه زود گذشت، این عمر و این ثانیه ها!
اما تو نیامدی!
باز دل ماند در حسرت آرزو ها!!!
برگرفته از نشریه ی خانه خوبان
راز راه
رفتن است!
***
راز رود خانه
پل
***
راز آسمان
ستاره است
***
راز خاک
گل
***
راز اشک ها
چکیدن است
***
راز جوی
آب
***
راز بال ها
پریدن است
***
راز صبح
آفتاب
***
راز های واقعی
راز های برملاست
***
مثل روز
روشن است
***
راز این جهان
خداست!!!
***
شاعر: عرفان نظرآهاری( برگرفته از نشریه خانه خوبان)
خبر آمدنت مثل نسیم
می رود باغ به باغ
می رود شهر به شهر
مردمان یمن و تونس و مصر
مردمان اردن،
همه ی عالمیان،
به تمنای تو برخاسته اند؛
وعده ات نزدیک است…
اللهم عجل لولیک الفرج!!
میلاد با سعادت امام محمد تقی علیه السلام و حضرت علی اصغر علیه السلام مبارک باد.
آمد آن گل که حسین (علیه السلام) خواند گل انجمنش،
زد رباب از دل و جان به زیبا دهنش،
تهنیت گو همه سادات به سادات چنان،
شاد و مسرور حسین است زوجه حسنش!
خدایا! هیچ می دانی که همیشه به موقع به داد دلم می رسی؟
آن جا که خسته ام،
آن جا که دل شکسته ام،
آن جا که از همه عالم آدم گسسته ام!
همیشه تو همان دستی هستی که می گیری از دلم غبار غم ها را !!!!!!
دوستش دارم
سکوتش را،
عظمتش را،
ابهتش را،
تنهاییش را،
حکمتش را،
صبرش را
و بودنش عادتیست مثل نفس کشیدن…!
خدا را می گویم!
پیشاپیش تولد حضرت فاطمه( سلام الله علیها) و روز مادر را به همه ی مادران گرامی تبریک و تهنیت می گویم.
خدايا! ساده مي گويم…
ساده مي گويم :
خدايا، دوستت دارم …
به تو من خيره مي گردم ؛
به اين جنگل …
به اين بركه …
به خط نور …
به اين دريا …
به قطرات آب …
به اين افسون بي همتا …
چه بايد گفت ؟
كمك كن واژه ها را بر زبان آرم ؛
بگويم لحظه اي از تو …
از اين زيبايي روشن ،
از اين مهتاب …
بريزم با نسيم و گم شوم در شب ؛
بخندم با تو لختي در كنار آب …
زبانم گنگ و ذهنم كور ؛
تنم خسته ،
دلم رنجور …
تمام واژه ها قامت خميده ؛
نا توان …
بي نور …
پر از پيچيدگي ست اين ذهن ناهموار ؛
سكوت واژه ها در هم تنيده ،
مثل يك آوار …
من از پيچيدگي ها سخت بيزارم ؛
تو با من ساده مي گويي و من هم ساده مي گويم:
خدايا دوستت دارم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!