//چشم به راه تو// *1*
شکایت امام زمان (عجل الله تعالی و فرجه الشریف) از گارگزان خود
در مشهد کوهی است به نام کوه خلج که از قدیم الایام دوستان حضرت و و عشاق آن امام همام بدان جا می رفته و مشغول توسل به آن جناب و دعا برای حضرتش می شدند.
از جمله مرحوم مغفور مشهدی حسن یزدی که از صلحاء و منتظرین وجود مقدس حضرت بقیه الله ارواحنا فداه بوده، بدان کوه می رفته و مشغول توسل به آن جناب می شده .این تشرف را مشهدی هسن نقل نموده است؛ او می گفت:
تقریباً در سال 1355 شمسی یک روز صبح زود به کوه خلج رفتم و در آن جا مشغول زیارت خواندن و توسل به امام زمان(عجل الله تعالی و فرجه الشریف) شدم. حال خوبی داشتم و دائماً با حضرتش مناجات می کردم:
«ای کاش ظهور می کردید و من ظهور شما را درک می کردم!»
آن روز، روز تعطیلی بود. پس از توسل در کوه خلج به منزل رفتم و قدری استراحت کردم. در عالم رویا، دیدم در همان مکان در روی کوه خلج هستم و آقایم و مولایم صاحب الزمان روحی له الفداه هم هستند، آقا در حالی که دست هایشان را بر پشت گذاشته بودند به طرف شهر مشهد نگاه می کردند. گفتم:« آقا تشریف بیاورید داخل شهر.»منطورم ظهور آن حضرتن بود.
فرمودند:«من در این شهر غریبم.»
گفتم:«آقا اگر کاری دارید بفرمایید تا انجام دهم.»
فرمودند:«ما کارمندان زیادی داریم ولی آن ها حق ما را می خورند و اگثراً یک قدم برای من برنمی دارند و به یاد من نیستند.»
در این هنگام از خواب بیدار شدم و در فراغ آن حضرت و برای غربت آن حضرت بسیار اشک ریختم!!!
منبع: توصیه ها و ذکر های معنوی امام زمان علیه السلام و عارفان، ص 168